loading...
Esfahan
badboy بازدید : 133 1392/04/10 نظرات (0)

خلاصه داستان :زندگی.. فرازها و فرودهاست.. خوشی ها و غم هاست.. موفقیت ها و شکست هاست.. دختری به نام مهرگان که به تازگی توی کنکور قبول شده، در رشته ی مورد علاقه اش “نجوم” که می تونه تمام آرزوهاش رو برآورده کنه، وارد دنیای رویاییش میشه. اما زندگی همیشه رویِ خوششو نشون نمیده و بزودی مهرگان و غافلگیر میکنه و او باید راه درست و بیابه…..

badboy بازدید : 451 1392/04/10 نظرات (0)

خلاصه داستان :میشا یه دختر مستقله که خیلی سرزنده و شاده و دوست داره خودش برای زندگیش تصمیم بگیره اما دیگران با ابراز نظراتشون مانع میشن . هامین پسریه که ۱۲ ساله خارج از ایران زندگی میکنه و حالا میخواد برگرده ، که از قضا اونم دوست داره خودش واسه زندگیش تصمیم بگیره …

badboy بازدید : 366 1392/04/10 نظرات (0)

خلاصه داستان :آناهید زند دانشجوی پزشکی است او که سالها عاشقانه پسر عمه خود کاوه را دوست داشته فقط به خاطر یک شوخی که از طرف دوست صمیمی خود با کاوه انجام میدهد کاوه او را ترک میکند و با همان دختری که او را به انجام این شوخی تحریک کرده بود ازدواج میکند . آناهید افسرده شده محل کار خود را عوض میکند تا دیگر با کاوه برخورد نداشته باشد . آناهید در آنجا با آرتام مهرزاد دکتر متخصص قلب اشنا میشود . آرتام که بسیار زیباست و موقعیت خوبی دارد وقتی کارهای آناهید را میبیند بخاطر اینکه به آناهید کمک کند.

badboy بازدید : 331 1392/04/07 نظرات (0)

خلاصه داستان :لاله دختری تحصیلکرده است که با پدربزرگش تویکی از روستاهای گیلان زندگی میکنه با گذشته وپدری که از هردوشون متنفره.در حالیکه منتظره نتایج کنکور ارشد هست با خواستگاریه نوید که یکی از اقوام دورشه روبرو میشه.نوید پسری معمولی اما با خصوصیات اخلاقی وروحی خاصیه والبته گذشته ای که هنوزم باهاش درگیره.که بااین ازدواج مسیر زندگی هردوتاشون عوض میشه…

badboy بازدید : 291 1392/04/07 نظرات (0)

خلاصه داستان :داستان در زمان ارباب و رعیت روایت شده که درباره ی دختری به نام گلبرگ هست که پدر و مادرش رو از دست داده و در خانه ی ارباب کار میکنه اما با برگشت تک پسر ارباب از تهران سرنوشت اتفاقاتی رو برای این دو رقم میزنه…......   .

badboy بازدید : 208 1392/04/07 نظرات (0)

خلاصه داستان :

داستان درباره دختری هست که شوهرش بهش خیانت میکنه و کلا ادم حسابش نمیکنه و افسرده شده ولی با ورود خواهر شوهرش و دوست همسرش که با اون اومده دوباره خودش رو پیدا میکنه و عاشق میشه.......  .

badboy بازدید : 184 1392/04/07 نظرات (0)

خلاصه داستان :سوگند دانشجوی سال سوم رشته ی کامپیوتره تو یکی از شهرهای شمال. یه دختر شیطون و شر که با همه ی شیطنت و شادی همیشگی که داره دلش از زندگیش پره. همه چیز از یه sms اشتباهی شروع میشه که باعث آشنایی سوگند و مهران فرستنده sms میشه. زندگی عجیب مهران و تنهایش و روحیه داغون مهران در ابتدا باعث بوجود اومدن یه احساس مسولیت برای سوگند میشه و وقتی میفهمه مهران تا حالا چند بار دست به خودکشی زده ولی موفق نشده و باز هم می خواد کارش و تکرار کنه مصمم میشه که به هر طریقی مهران و به زندگی و آینده امیدوار کنه. اما مهران با اصرار از سوگند می خواد که همه چیز حتی اون و فراموش کنه و برای راضی کردن س.گند دلیلش و میگه که باعث میشه دنیا رو سر سوگند خراب بشه.

badboy بازدید : 288 1392/04/07 نظرات (0)

خلاصه داستان :با مرگ ناگهانی دنیا زندگی ۴ نفر تحت تاثیر قرار میگیره.. اول مریم دوست صمیمی دنیا دوم محمد عشقش و سوم خواستگارش جاوید و نفر آخر داریوش برادرش.. داریوش که مقصر اصلی مرگ خواهرش را محمد میداند با همدستیه جاوید ، مریم خواهر محمد را می دزدند تا تقاص مرگ خواهرش را از او بگیرد.. قربانی اصلی مریم است که باید تمام مشقات و خودخواهی ها و نفرت های داریوش را به تنهایی تحمل کند.. شرط زنده ماندن محمد ، اقامت همیشگیه مریم پیش داریوش است بدون اینکه خبر زنده بودنش را به گوش برادرش برساند.. ماه ها می گذرد تا اینکه..…

badboy بازدید : 230 1392/04/07 نظرات (0)

خلاصه داستان :داستان درمورد دختری به اسم ترساست که دو سال پشت کنکور مونده الان منتظر جواب کنکوره .

مادر ترسا چند سال پیش فوت کرده ترسا با پدر و مادربزگش (عزیزجون) زندگی میکنه.خواهر بزرگش هم ازدواج کرده .
ترسا آرزو داره که بره کانادا و اونجا ادامه تحصیل بده ولی پدرش به دلیل تجربه ی تلخی که در رابطه با فرستادن آتوسا(خواهر ترسا)ب ه خارج داشته تحت هیچ شرایطی راضی نمیشه که ترسا رو بفرسته کانادا، به همین خاطر همین ترسا و دوستاش سعی دارند با همفکری هم راه حلی برای راضی کردن پدر ترسا پیدا کنند که موفق هم میشند ولی برای عملی شدن این راه حل یه سری اتفاقاتی میفته و شخصی وارد زندگی ترسا میشه که مسیر زندگیشو عوض میکنه، …

badboy بازدید : 183 1392/04/07 نظرات (0)

خلاصه داستان :دو دوست (سامیار و آریا) که تازه از خدمت سربازی اومدن، مادر آریا برای پسرش شرط میذاره که حتما باید در کنکور شرکت کنه و یه رتبه بالا بیاره. اونا از طریق یه آگهی تو روزنامه متوجه میشن که اگه یه فیلم خوب بسازن و فیلمشون مقام خوبی کسب کنه بدون کنکور وارد دانشگاه میشن…. یه روز این دو دوست به یه آقایی که می خواستن کیفشو بدزدن کمک میکنن و اون آقا یه ساعت به اونها هدیه میده که.

badboy بازدید : 168 1392/04/07 نظرات (0)

خلاصه داستان :ایلیا کوچکترین فرزند حاج مصطفی در شب تولد بیست سالگی اش می فهمد که فرزند واقعی پدرش نیست و برای پیدا کردن مادر و پدر واقعی اش راهی سفر می شود ، با دختری به نام مهسا آشنا می شود و از طریق او مادر واقعی اش را پیدا می کند ،مادرش درباره بدی هایی که پدر به او کرده می گوید و ایلیا سعی می کند هر طور که شده پدرش را پیدا کند و انتقام بدرفتاری های پدرش را بگیرد ، در این بین عاشقانه به مهسا دل می بندد ولی پدر مهسا مخالف ازدواج آنهاست...

تعداد صفحات : 12

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 991
  • کل نظرات : 96
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 1401
  • آی پی امروز : 143
  • آی پی دیروز : 26
  • بازدید امروز : 177
  • باردید دیروز : 31
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 208
  • بازدید ماه : 354
  • بازدید سال : 21,210
  • بازدید کلی : 810,262
  • کدهای اختصاصی