دانلود رمان به نام نامی مادر

 خلاصه داستان :

زندگی بازی های عجیبی داره ، توی یک لحظه میتونه تو رو از اوج به قعر برسونه و یا برعکس از قعر زندگی به اوج برسونه… 
مریم قصه ی ما خوشبخت بود… همه چیز داشت، چیزهایی که مادی نبود.. عشق بود و عشق بود و عشق… 
ولی عمرشون کوتاه بود… خیلی زود تنها شد … به خودش اومد دید هیچ کس کنارش نیست… 
دوران بدی بود… جنگ و خفقان… به هر دری که میزد با بن بست روبرو میشد… ولی هیچ وقت تسلیم نشد.. اونقدر به درهای بسته کوبید تا اینکه یکی از درها ، شد دروازه ی خوشبختی… 
اونقدر سختی دید تا مس وجودش به طلا تبدیل شد و مزد صبوری های مریم چیزی بود فراتر از تصوارتش و…